میچ البوم داستانی بدیع و خارقالعاده آفریده است که تصور شما را دربارهی زندگی پس از مرگ، و معنای زندگی هر انسانی بر روی زمین، زیرورو میکند. ادی در هشتاد و سومین روز تولدش سعی می کند جان دختربچه ای را نجات بدهد، اما جان خودش را در این راه از دست می دهد. «ادی در زندگی پس از مرگ چشم می گشاید و در می یابد که بهشت، باغ عدن سرسبز نیست، بلکه جایی است که پنج نفر که در زندگی او نقشی داشته اند، زندگی زمینی اش را برایش توضیح می دهند. این پنج نفر ممکن است از عزیزان او و یا غریبه باشتد اما همه آن ها زندگی او را به شکلی تغییر داده اند. آن پنج نفر به نوبت پیوندهای نادیده زندگی زمینی او را نشانش می دهند. در تمام طول داستان، ادی نومیدانه به دنبال یافتن رستگاری در آخرین اقدام زندگی اش یعنی نجات آن دخترک است: آیا کارش موفقیتی قهرمانانه بوده یا شکستی مفتضحانه؟